مدت زمان لازم برای خواندن این مطلب: 4 دقیقه
آیا ورزشها میتوانند ذهن و بدن را تقویت کنند.؟
بهعنوان یک هوادار تنیس، من همواره به توانایی راجر فدرر در اجرای برخی از ضربات حسرت میخورم. در سایر رشتههای ورزشی نیز افرادی وجود دارند که عملکرد فوقالعادهای از خود نشان میدهند. ازجمله این افراد میتوان به لبرون جیمز در بسکتبال، مایکل فلپس در شنا و لانس آرمسترانگ در جاده اشاره کرد. آنها افرادی هستند که شتاب، قدرت و عملکرد فوقالعادهای دارند. همه افراد علاقهمند به ورزش این دسته از افراد را میشناسند. اما ذهن آنها چه عملکردی دارد؟
در طی دهههای اخیر، علم به بررسی ذهن ورزشکاران پرداخته است. نتایج حاکی از این هستند که ذهن آنها نهتنها برای نیازهای ورزشی تنظیمشده است، بلکه عملکرد ذهن آنها در شرایطی غیر از ورزش نیز بسیار فوقالعاده است. این تحقیق به پرسشهای زیادی در مورد ذهن انسان ازجمله هماهنگی ذهن و بدن پاسخ داده است. با پیشرفت روشهای عکسبرداری از مغز، میتوان شاهد عملکرد مغز در سطوح بالای فیزیکی و ذهنی بود. همچنین مطالعات به مقایسه ذهن ورزشکاران با موسیقیدانها، رقاصها، هنرمندان، مربیان یوگا یا علاقهمندان به بازیهای رایانهای پرداختهاند. تمام این اقدامات منجر شدهاند درک بهتری از انعطافپذیری ذهن داشته باشیم و درنتیجه دلیل برتری در برخی از زمینهها را بدانیم.
برای مدتی طولانی، تحقیقات بر روی ذهن ورزشکاران صرفاً به بررسی عملکرد ورزشکار در ورزشی میپرداختند. برای مثال، ما اکنون میدانیم که ورزشکاران نخبه در به یاد داشتن بازیها در عملکرد بسیار فوقالعادهای دارند. آنها همچنین صحنههای بصری را بهسرعت و بهطور بهینهتری به یاد میآورند.
تحقیقات نشان میدهند که ورزشکاران حرفهای میتوانند واکنش طرف مقابل و عواقب حرکتهای آنها را حدس بزنند. برای مثال، یک بازیکن حرفهای کریکت نهتنها میتواند مسیر حرکت توپ را تشخیص دهد، بلکه موقعیت برخورد را نیز شناسایی میکند، اما این در حالی است که افراد غیرحرفهای همواره به اطلاعات بصری مرتبط و نامرتبط تمرکز میکنند.
یک گروه تحقیقاتی در ایتالیا به بررسی این پدیده در بسکتبال پرداخت. آنها بدین نتیجه رسیدند که ورزشکاران حرفهای میتوانند نتیجه پرتاب آزاد را زودتر و دقیقتر از تماشاگران (روزنامهنگاران و مربیان) و افراد مبتدی تشخیص دهند. همچنین آنها میتوانند 486 میلیثانیه قبل از پرتاب با موفقیت بیش از 30 درصد محل برخورد توپ را تشخیص دهند و این در حالی است که میزان موفقیت ورزشکاران عادی در تشخیص در حدود 10 درصد است. در مواقع حرکت توپ (781 میلیثانیه بعد از ضربه) افراد حرفهای میتوانند با موفقیت 75 درصدی محل برخورد توپ را تشخیص دهند، این در حالی است که میزان موفقیت در افراد مبتدی برابر 40 درصد است. بررسیها نشان میدهند که تفاوت افراد مبتدی و حرفهای مربوط بهسرعت تحریکپذیری مغز آنها میباشد. این بدین معناست که ذهن افراد حرفهای میتواند بهسرعت ضربه را صحنهسازی کند. این بدین معناست که آنها میتوانند بهسرعت و همزمان با خروج توپ از پنجه دست حریف شرایط را تصویرسازی کرده و محل افتادن توپ را تخمین بزنند.
این مطالعه نشان میدهد که صرفاً تماشای یک ورزش برای ایجاد توانایی تخمین اقدام حریف کافی نبوده و باید فرد در بازی شرکت کند.
اما چیزی که ما از آن مطلع نیستم این است که مغز ورزشکاران تحت چه شرایطی و چگونه به این قدرت دست مییابد. چندین ساعت تمرین بسکتبال به فرد کمک میکند تا مسیرهای مغز برای نیازهای بسکتبال تغییر یابند. اما آیا تعداد ساعات تمرین منجر به این تغییر میشوند؟ یا تمرکز آنها بر روی یک مسئله در حین تمرین است که آنها را به این قدرت سوق میدهد؟ تحقیقات نشان میدهند که نحوه تمرین و میزان تمرین در این امر دخیل هستند.
اما سؤال دیگر این است که آیا بعد از چندین سال تجربه در ورزشهای سریع نظیر بسکتبال یا تنیس، فرد ورزشکار میتواند واکنش سریعی به تمام رخدادهای موجود در محیط داشته باشد؟ بهعبارتدیگر، آیا ورزش منجر به تقویت ذهن میشود؟ مطالعات مختلف به نتایج متفاوتی دستیافتهاند. تحقیقی اخیر توسط من و همکارانم در دانشگاه ایلینوی و منتشرشده در مجله روانشناسی شناختی، به جمعبندی تمام نتایج بهدستآمده در طی سالهای اخیر پرداخته است. ما بدین نتیجه رسیدیم که ورزشکاران حرفهای نسبت به محرکهای بیرونی نیز واکنش سریعی نشان میدهند.
همچنین، مطالعهای توسط لیلا اورنی و همکارانش در موسسه مغز و اعصاب لوزان سوئیس بدین نتیجه رسیدند که بازیکنان تنیس دقت بیشتری در تشخیص سرعت در مقایسه با سایر ورزشکاران ازجمله دوچرخهسواران و سایر افراد دارند. در این میان، همان مطالعه نشان داد که اگرچه بازیکنان تنیس میتوانند بهسرعت موقعیت توپ را تشخیص دهند، آنها در تعیین موقعیت توپ در حین تماشای ورزشهای غیر از تنیس موفقیت چندانی ندارند. این مطالعه نشان میدهد که برخی از تواناییهای ذهنی را میتوان از تمرینات ورزشی فراگرفت، اما این در حالی است که برخی دیگر ممکن است ارتباطی با ورزش نداشته باشند.
ما در این تحقیق بدین نتیجه رسیدیم که ورزشکاران دارای گستره بصری بیشتری هستند. توجه بصری به معنای توانایی تمرکز بر روی اقدامی خاص و درعینحال نادیده گرفتن موارد پرتکننده حواس است. گستره توجه به تعداد و وسعت زمینههایی که فرد به آنها توجه میکند اشاره دارد. برای مثال، گستره توجه بیشتری برای رانندگی در مسیرهای پرتردد نیاز است، زیر هر موقع ممکن است موانعی نظیر عابر پیاده، دوچرخهسوار، چراغراهنمایی و … وجود داشته باشند. برای مثال، ترافیک مرکز شهر شیکاگو را در نظر بگیرید. یا شرایطی را در نظر بگیرید که شما در محیطی گمشدهاید و نیاز دارید با GPS مسیر خود را پیدا کنید اما در این میان مناظر، صداها و عوامل محیطی منجر به حواسپرتی شما میشوند.
تغییر گستره توجه در حین انجام ورزش بسیار ضروری است. یک بازیکن بسکتبال باید بتواند بر روی توپ، همتیمیها و رقیب تمرکز داشته و درعینحال موانع موجود را رد کند. این اقدامات نیازمند گستره توجه وسیعی هستند. اکنون زمان آن فرارسیده است که توپ را پرتاب کند و باید به توپ، روش پرتاب و سبد تمرکز داشته باشد.
بنابراین، زمانی که ورزشکار موردعلاقه خود را تماشا کرده و میخواهید راز موفقیت وی را جویا شوید، این را به خاطر بسپارید که عملکرد ورزشی همانطور که به قدرت بدنی بستگی دارد، عاملی ذهنی نیز دارد. درنتیجه، چندین سال تمرین و تلاش شدید باعث ایجاد ذهنی فعال برای ورزش و سایر اقدامات روزمره زندگی میگردد.
تالیف:
تنورز (اقتباس از مقالهای از سایت scientificamerican.com)
در صورت استفاده از این مقاله، نام و آدرس تنورز را به عنوان منبع ذکر کنید.